ین تابلو آیینه تمام نمای مردم ماست، مردمی که نمیدانند پروفسور به چه کسی اطلاق میشود و حتی نمیدانند چگونه نوشته میشود اما باز هم با استفاده از عناوین استاد و دکتر و پروفسور سعی در ساختن قهرمان برای خودشان هستند.
ما چیزی به نام دکتر آلبرت اینشتین نداریم، استاد ولفگانگ موتزارت تا به حال به گوشم نخورده است. دکتر استیفن هاوکینگ هم ترکیب مسخرهای به نظر میرسد. میدانید چرا؟ چون این انسانها با این عناوین تعریف نشدهاند. موتزارت را همه جهان با سمفونیهای بینظیرش میشناسند. آلبرت اینشتین و ایزاک نیوتن مترادف علم فیزیک هستند و استیفن هاوکینگ هم نیازی به تذکر "دکتر" پیش از اسمش ندارد.
اما ما دکتر محمد اصفهانی را داریم که خواننده است ! دکتر محمود احمدینژاد را داریم که همه کاره است ! مهندس علی آبادی را داریم که در ورزش همه فن حریف است ! و . . . و از همه مسخرهتر هم اسم این خيابان است که من تا به حال نشنیده بودم: "پروفسور دکتر" محمود حسابی!
این عناوین برای کسانی است که اگر این عناوین را از پشت اسمشان برداریم هیچ نیستند. مردم ما کاری به اینکه علی دایی با لیسانس متالورژی دانشگاه شریف چه گلی به سر صنعت این مملکت زده ندارند، فقط برایشان مهم است که علی دایی مهندس است، از کجا؟ از دانشگاه صنعتی شریف! پس فوتبالیست لایقی است، چرا؟ چون مهندس است!
در چنین مملکتی و با چنین مردمی اگر افرادی مثل علی کردان همه آبروی داشته و نداشتهشان را میدهند تا یک "ورق پاره" با مهر دانشگاه آکسفورد بگیرند نباید تعجب کرد. چون من و شما برایمان همان ورق مهم است و او هم میان بر زده و همان ورق را برایمان آورده، اشکالی دارد؟
تشنگان این عناوین هم پایان ناپذیرند، آن یکی حاجی است و آن یکی دکتر. دیگری استاد است و آن یکی مهندس وآن یکی حضرت آیت ا . . . .
عناوینی برای جمیع ملت ایران هم وجود دارد: باهوش ترین مردم دنیا، با "فرهنگ" ترین مردم جهان، نویسندگان منشور حقوق بشر و…
اما اینکه ما دکترها و مهندسها و اساتید در کجای کاروان پر شتاب علم و فرهنگ جهان قرار داریم چیزی است که یا درباره آن سکوت میکنیم و یا دروغ میگوییم! مهم آن پیشوند است که ما داریم.
پاسخ من
مقاله شما با درد دل من و هزاران ایرانی خون به دل از دست دزدان عناوین مختلف شروع شده و من٬ با ولع هر چه بیشتر سعی در بلعیدن جملات و همدردی با اه و افسوس های نویسنده دارم. ناگهان برق سه فاز با ولتاز بالا در بدنم جریان می یابد!!!! جمله کوتاه تر از آن است که بفهمم چی شد دوباره و سه باره مرور میکنم (اسم خیابان مسخره ای بنام پرفسور دکتر حسابی)!؟ نا خود اگاه میگویم: وات؟
نویسنده محترم: خوب شروع کرده بودی ولی (با عرض معذرت) ر....دادی.
کمی مطالعه و تحقیق (حد ا قل بهنگام نوشتن)ممکن است به ادم بیسوادی مثل تو کمک بکند البته در نوشتن مقاله٬نه عقل.
پرفسور دکتر حسابی کسی بود که البرت ایشتین به همکاری با او افتخار میکرد و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل٬ اخرین افتخاری که ایشان برای نام ایران و ایرانی اورد انتخاب شدنش به عنوان دانشمند سال جهان در اوایل دهه ۹۰ میلادی بود.
یکجا قرار دادن نام او و امثال کردان و سایر چپاولگران مال و عنوان نشان از بی اطلاعی شما و نسل جوان بی اطلاع نگهداشته شده ایران دارد.