این پرچمو واسه بازی استقلال پرسپولیس سفارش دادن؟
فارس نیوز الان فیلتره برا همین عکس . مملکته داریم؟
دقت کنید!!روسها دریای خزر را با نفت و ماهی هایش برداشته اند ابش را خالی کرده اند اون بالا برای همین آبی به نظر میرسه
این پرچمو واسه بازی استقلال پرسپولیس سفارش دادن؟
فارس نیوز الان فیلتره برا همین عکس . مملکته داریم؟
دقت کنید!!روسها دریای خزر را با نفت و ماهی هایش برداشته اند ابش را خالی کرده اند اون بالا برای همین آبی به نظر میرسه
|
|
|
| ||||||
| ||||||
| ||||||
لغو روادید میان ایران و گویان سياستخارجی- همشهري آنلاين: وزیران امور خارجه ایران و گویان دو یادداشت تفاهم همکاریهای مشترک امضا کردند به گزارش واحد مرکزی خبر، در این مراسم با حضور روسای جمهور ایران و گویان، یادداشت تفاهم لغو روادید گذرنامههای سیاسی و خدمت و همچنین یادداشت تفاهم کمکهای توسعهای جمهوری اسلامی ایران به گویان به امضای وزرای خارجه دو کشور رسید. بر اساس یادداشت تفاهم کمکهای توسعهای جمهوری اسلامی ایران به گویان، ایران برای حضور شرکتهای صنعتی و صدور خدمات فنی و مهندسی در کشور گویان سرمایه گذاری می کند. |
رئیس دولت نهم و دهم:« من رسماً اعلام مي كنم كه امروز ملت ايران يك ابرقدرت حقيقي و واقعي است..»
رتبه های جهانی ابرقدرت مذکور به شرح زیر است:
رتبه های بالای جدول:
ایران رتبه ی سوم خطرناک ترین کشور برای وبلاگ نویسان
خودکشی زنان در ایران: رتبه سوم جهان
رتبهٔ دوم ایران در جهان در زمينه اعدام
ايران رتبه اول در آمار مهاجرت نخبگان از ميان 91 کشور
-------------------------------------------
رتبه های ته جدول:
آزادي مطبوعات : ايران رتبه ۱۷۲ از ۱۷۵كشور
رتبه ۱۶۸ برای ایران در زمینه فساد دولتی
ايران و كسب رتبه 88 از نظر شاخص توسعه انساني
گذرنامه ایرانی در قعر جدول جهانی اعتبار
ایران رتبه ۱۲۳ جهانی را در تامین سلامت مردم دارد
رتبه ایران از نظر نرخ تورم در میان 225 کشور، 219 بوده است..
ايران بالاتر از آنگولا در «انتهای جدول» جاذبه های تجاری
سهم زنان ایران در مدیریت: رتبه جهانی 101 میان 120 کشور
ایران رتبه 144 فضای کسب و کار جهان
رتبه جهانی ایران در سرعت اینترنت: 186
ایران رتبه 172 از میان 176كشور را براي آزادي رسانه کسب کرد
تکلیف آنها را مردم روشن خواهند کرد
فراکسیون 36 نفره قاتلین در مجلس هشتم را بشناسید!
در مجلس هشتم یک فراکسیون قاتلین وجود دارد که اعضای 36 نفره آن، یا در گذشته بازجو و شکنجه گر بوده اند، یا مامور اجرای ترورهائی که فتوای آنها را امثال احمد جنتی، مصباح یزدی و آیت الله خوش وقت و حتی روح الله حسینیان صادر می کردند و یا درجریان انتخابات 22 خرداد در کودتای انتخاباتی دست داشتند. آنها با احمدی نژاد از گذشته های دور همکار و همراه بوده اند و اکنون منسجم ترین یاران او در مجلس اند. صلاحیت همه آنها را باند جنتی- یزدی در شورای نگهبان تائید کرد و همگی با چراغ خاموش و هر کدام با چند ده هزار رای از تهران و شهرهای دیگر به مجلس برده شدند. مردم آنها را نمی شناختند و باندازه امروز نیز با واقعیت نقش کودتائی شورای نگهبان و ماجرای تائید صلاحیت ها آشنا نبودند.
اگر شورای نگهبان از مهلکه جنبش کنونی جان سالم بدر ببرد و تا انتخابات مجلس آینده ترکیب و نقش آن تغییر نکند، آنوقت این فراکسیون 36 نفره را احمد جنتی و محمد یزدی در مجلس نهم کامل خواهد کرد و شاید مجلسی یکدست از قاتلین و تیرخلاص زن های میادین اعدام، بازجوها و شکنجه گران و عاملین ترور تشکیل بدهند، تا مجلس کاملا با دولت احمدی نژاد همسو شود.
این فراکسیون 36 نفره، در هفته گذشته یک لایحه را بصورت طرح فوری به مجلس داد که بموجب آن باید کسانی را که درخیابان و درجریان اعتراضات دستگیر می شوند بلافاصله و درعرض 5 روز محارب اعلام و سپس اعدام کرد!!!!!! یعنی همان کاری را که در کهریزک انجام دادند،؛ حالا در میادین اعدام انجام دهند. امثال "فدائی" و "رسائی" در مجلس هشتم که نقش آفرینان کهریزک بودند، در همین لیست فراکسیونی قرار دارند.
نام این نمایندگان را باید در حوزه های انتخاباتی آنها به میان مردم بُرد، تا هم در انتخابات آینده هیچ شانسی نداشته باشند و هم تا رسیدن زمان آن انتخابات جرات نکنند به محلی که از آنجا و بنام مردم آنجا به مجلس برده شدند ظاهر شوند.
به همین دلیل ما لیست آنها را در زیر می آوریم:
1- محمود احمد بیغش- از شازند اراک
2- موسی غضنفرآبادی- شهرستان بم
3- روح الله حسینیان- تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر
4- نیره اخوان بیطرف- اصفهان
5- موسی الرضا ثروتی- بجنورد و جاجرم
6- حسن ونایی- ملایر
7- فرهاد بشیری- پاکدشت
8- فاطمه آلیا- تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر
9- بهمن محمدی- سلسله و دلفان
10- محمد مهدی افشاری- داراب و زرین دشت
11- علیرضا سلیمی- محلات و دلیجان
12- رضارحمانی- تبریز، آذرشهر و اسکو
13- احمد لطفی- اراك و كمیجان
14- علیزاده-
15حسین فدایی آشتیانی- تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر
16محمد علی حیاتی- لامرد و مهر
17- حمید رسایی- تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر
18- محسن كوهكن- لنجان
19- اسماعیل كوثری- تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر
20- مرتضی آقا تهرانی- تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر
21- سیدمحمد جواد ابطحی- خمینی شهر
22- ستار هدایتخواه- بویر احمد و دنا
23- حسن كامران دستجردی- اصفهان
24- سیدعلی طاهری- گرگان و آق قلا
25- الیاس نادران- تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر
26- علی اصغر زارعی- تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر
27- حسن نوروزی- رباط كریم
28- حسین حسنی - نائین
29- حسین گروسی- تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر
30- ناصرسودانی- اهواز
31- سید علی آقازاده افشاری- رشت
32- سید محمود حسینی دولتآبادی- شاهین شهر، میمه و برخوار
33- سید امیرحسین قاضی زاده هاشمی- مشهد و کلات
34- علی محمد بزرگواری- كهكیلویه
35- محمدرضا امیری كهنوج- مهنوج و منوجان
36- محمد حسین فرهنگی- تبریز، آذرشهر و اسکو
آنها کیستند و چه تعداد رای دارند؟
این چند نمونه را درباره آراء برخی از این نمایندگان و نظراتشان بخوانید.
خانم نیره اخوان بیطرف در مجلس ششم، ضمن مخالفت با حضور زنان در هیات رئیسه مجلس گفت: نمی شود ما برویم کنار مردان نامحرم بنشینیم و مدام چشمشمان به چشم آنها بیفتد. مردان باید جلو باشند و ما پشت آنها! ایشان با 122 هزار رای رفته است به مجلس.
حسن کامران دستجردی سردسته اوباش و حمله کنندگان به مجالس و مراسم و از وابستگان حجتیه اصفهان از این شهر یک و نیم میلیونی با 162 رای (!) به مجلس برده شده است.
الیاس نادران که به نیابت فرماندهان سپاه در مجلس سخن می گوید از تهران 10 -12 میلیونی با 324 هزار رای به مجلس برده شده است. حسین فدائی آشتیانی که درکنار قاضی مرتضوی از متهمین ردیف اول جنایات کهریزک است از تهران 10 -12 میلیونی با 274 هزار رای به مجلس برده شده است..
مصطفی عزیز
پیشنهاد ترا برای محاکمه جنتی خواندم و خاطراتی در مورد جنتی برایم زنده شد.
سال 1357 بود.هنوز چند ماه به انقلاب 22 بهمن مانده بود و ما در زندان قصر بودیم.حسین جنتی پسر جنتی هم با ما بود.او پسری مودب، با هوش و مهربان بود. هنوز چشمان معصوم و لبخند همیشگی اش را به یاد دارم. معمولا عصرها از ساعت 4 تا 5 در حیاط کوچک زندان بند (7و8)با هم قدم می زدیم و برای آینده ایران رویا می بافتیم.
یک روز که با حسین جنتی در حال قدم زدن بودم، بلندگوی زندان نام مرا خواند و دوباره به کمیته مشترک که محل شکنجه و بازجویی ها بود بازگردانده شدم. (این زندان اکنون موزه شده است.زندان امروز تو هم روزی موزه خواهد شد) مرا به اتاق بازجویی بردند. وارد اتاق که شدم، نگهبان چشم بند را از چشمم برداشت و روی صندلی نشستم. بازجویم عوض شده بود و این بار رسولی، بازجویی که قد کوتاهی داشت، واز خشونت او در بازجویی ها بسیار بد می گفتند روبرویم بود. سمت راست من، درست روبروی میز بازجو، مردی نحیف الجثه و با ریش بلند نشسته بود که دستهایش لرزه گرفته بود و نمی توانست خودکار را در دست بگیرد. رسولی نگاهی به من انداخت و بعد از چند ناسزا و تهدید، برگه های بازجویی را جلوی من گذاشت.سوالات روی برگه مربوط بود به فعالیت های سیاسی من در زندان سیاسی و گزارش هایی که از فعالیت های من توسط ماموران مخفی در زندان رسیده بود.
بعد از چند لحظه رسولی با اشاره به مرد نحیف و لرزانی که در حال لرزیدن بی وقفه بود، پرسید:اینو می شناسی؟
به مرد لرزان بهتر نگاه کردم. او را نمی شناختم. گفتم:نمی شناسم.
رسولی گفت: این بابای حسین جنتی است که عصرها باهاش توی حیاط زندان قدم می زنین.
این اولین بار بود که من آقای جنتی را می دیدم. ایشان هنوز آیت اله نبود و اسم و رسمی نداشت.
رسولی به او رکیک ترین فحش ها را داد و گفت: تو که کتک نخورده لرزه گرفتی برای چی روی منبر علیه شاه حرف زدی؟!
و آقای جنتی قسم خورد که علیه شاه اصلا حرف نزده و فقط روضه اباعبدالله خوانده.
رسولی با فحش به او گفت: ما نوارتو رو ضبط کردیم.این دفعه ولت می کنم بری، ولی اگه دفعه دیگه از این گه ها بخوری از ریش آویزونت می کنم.
و آقای جنتی می لرزید و قسم و آیه می خورد که غیر از روضه ابا عبدالله بالای منبر حرفی نزده و نخواهد زد.
مدتی بعد که بازجویی های جدیدم تمام شد، به قصر برگشتم و ماجرا را برای حسین جنتی گفتم و اشک او از کنار لبخند همیشگی اش سرازیر شدوگفت: پدرم را که دیدی، جثه بسیار ضعیفی دارد و طاقت شکنجه ندارد.
سال ها بعد من در حوزه هنری قصه نویس بودم. حوزه هنری که ابتدا توسط هنرمندان جوان به طور مستقل شکل گرفته بود، طبق فرمان خمینی موظف شد زیر مجموعه سازمان تبلیغات باشد. و از آن پس آیت اله جنتی که رئیس سازمان تبلیغات بود، سه شنبه ها برای سرکشی به حوزه هنری می آمد.
دریکی از آن روزها به هنگام ناهاربود که آیت اله جنتی آمد.در حالی که دست پسر بچه کوچکی را گرفته بود .در آن ایام معمولا ناهار هنرمندان حوزه هنری نان و هندوانه بود.او سر سفره نشست، اما لب به غذا نزد و در حالی که ما ناهار می خوردیم، ایشان در باب حرام بودن موسیقی مشغول صحبت شد.من از مدیر وقت حوزه هنری پرسیدم:چونکه نان و هندوانه ناهار ماست، آیت اله جنتی غذا میل نمی کنند؟
و مدیر حوزه هنری گفت: ایشان روزه هستند.
گفتم: نه ماه رمضان است که روزه واجب باشد و نه دوشنبه و پنج شنبه که روزه مستحبی بگیرند، امروز سه شنبه است و من تا به حال درباره روزه سه شنبه نشنیده ام.
مدیر حوزه گفت:آقای جنتی نذر کرده بوده که اگر پسرش حسین جنتی که فراری است،و روند انقلاب را قبول ندارد، دستگیر یا اعدام شود،ایشان 40 روز روزه شکر بگیرند.دیروز پسرآیت اله ،حسین جنتی، در اصفهان کشته شد و این روزه آیت اله جنتی برای شکرگذاری اوست. و این پسر کوچک هم نوه اوست. یعنی پسر حسین جنتی.
چشم های پسر حسین شبیه چشم های حسین معصوم بود و درگوشه لبش همان لبخند همیشگی حسین پیدا بود.مدیر حوزه گفت نوه آیت اله هنوز از کشته شدن پدرش خبردارنشده.و قرار نیست به این زودی ها به او بگویند.
مصطفی عزیز!
جنتی در زندان ساواک کتک نخورده و شکنجه نشده لرزه گرفته بود، اما وقتی نوبت به قدرت رسید، دیگر لرزه و لقوه نگرفت. حتی چشمش را بر خون پسرش بست.او در آن روز سه شنبه، بی آن که نشانه ای از تاثر از خودش بروز بدهد، تنها در باب حرام بودن موسیقی در اسلام حرف زد.
من او را مقایسه می کنم با آیت اله منتظری که وقتی فرزندش محمد شهید شد،روبروی دوربین تلویزیون با صداقت تمام گریست.
منتظری اگر پسر خودش را دوست نمی داشت، چگونه می توانست زندانیان بی گناه دیگری را که در سال 67 اعدام شدند، دوست داشته باشد و برای اعتراض به ظلمی که بر آن ها شده، دست از رهبری در آینده بردارد.
مصطفی عزیز!
جنتی چشم بستن بر تقلب در انتخابات را از چشم بستن بر خون پسرش و چشم بستن بر ضعف خود در بازجویی های ساواک تمرین کرده است.
کسانی که با من سر آن سفره نان و هندوانه آن روز سه شنبه نشسته بودند همان کسانی بودند که چندی بعد با حکم حضرت آیت اله جنتی به دلیل اعتراض به دور شدن انقلاب از آرمان های اولیه اش از حوزه هنری اخراج شدند.
این گروه 15 نفر بودند. به جز من یکی از آن ها سلمان هراتی بودکه درتصادف ماشین کشته شد. یکی حسن حسینی بود که سال ها خانه نشین شد و دق مرگ شد و یکی قیصر امین پور که این روزها پس از مرگش برای او امامزاده می سازند و در زمان حیاتش با حکم جنتی اخراجش کردند و سالیان دراز مغضوب شد.
مصطفی عزیز!
امروزه نه تنها روح حسین جنتی از دست رفتار پدرش در رنج است، نه تنها قهرمانان در بندی چون تو، از ظلمی که جنتی بر روند دمکراسی ایران کرده است در خشمید، که دیگر خدا از دست او به فریاد آمده است.صدای خشم خدا را از فریاد بندگان خشمگین اش در خیابان های سبز ایران نمی شنوی؟
من اگر جای خدا بودم از آنچه جنتی به نام من انجام داده ست ،خدایی ام را پس می دادم .
محسن مخملباف
25/9/1388
نماینده مملکت که احمق بیفته نتیجه اش همین میشه. راهپیمایی را انسانها برای این ابداع کردند که برای بیان اعتراضات خودشان از محیط بسته سالنهای اجتماعات و میتینگها بیرون بیایند و بدین وسیله تاثیرگذاری بیشتری بر مردم کوچه و خیابان داشته باشند و در نبود رسانه ها بتوانند جمعیت بیشتری را تحت تاثیر قرار دهند. به این عکس نگاه کنید. یکی به این مجسمه های بلاهت بگه شما برای چی دارین تو این محیط سربسته یورتمه می روید؟ خداوند به ما فرصت دهد تا اندکی از عقلی که خودش به ما داده است استفاده کنیم، نه بیشتر!! |