کامنت من به مقاله نوریزاد در باره گیلانی:
اقای نوریزاد خوب نوشتید ولی یکمی دیر نوشتید (حدود ۲۵ سال).البته اینکه شما بالاخره (حتی دیر)فهمیدید بسیار خوبست٬بعضی ها هنوز هم نمی فهمند (یا طمع مال چشمشان را کور کرده). من در همان سالها عطای این ناعادلان را به لقای حفظ صندلی و مقام بخشیدم و غربت حجرت را بر عزت همنشینی با فرزند کشان و هموطن و ایران و ایرانی خوار کنندگان ترجیح دادم مثل صدها هزار ایرانی آزاده ی ٬ازادی دوست دیگر. راستی اقای نوریزاد (گیلی شو) را و احادیثی را که گیلانی میگفت بیاد دارید مثل: اگر زلزله بیاید و شما از اتاق بالا بیفتید روی عمه تان و آو بچه دار شود آن بچه حلال زاده است؟؟؟ یا (میگفت)در اینجا به بحث جالب زنا خاتمه داده و از هفته دیگر بحث شیرین لواط را دنبال میکنیم؟؟؟ اقای نوریزاد در آن سالها من دانشجوی دانشگاه ملی بودم من٬ و دوستانم بر بلندیهای پشت دانشکده(فکر کنم ادبیات روبروی اوین) می نشستیم و بر جوانانی که به جرم دگر اندیشی (اگرچه همفکر ما نبودند) مانند گوسفند در دسته های ۳۰۰ تا۵۰۰ نفری اعدام میشدند میگریستیم. گیلانی و شرکا یش حد آقل ۱۰۰۰۰ خا نواده را بی فرزند یا بی سرپرست کردند و امثال شما مهر تایید بر آن زدید و من و امثال من چاره ای جز فرار از قساوت نداشتیم. امیدوارم ملت شریف و صبور ما بزودی حق گیلانی و امثال آو را بزودی بدهند
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر