۱۳۸۸ آذر ۲۸, شنبه

پاسخ به کامنت من و پاسخ من

نویسنده: سید
جمعه 27 آذر1388 ساعت: 16:30
در جواب به دخو:
دفتر آیت الله مکارم این شایعه را تکذیب کرد، در سایتشان هم موجود است و این هم لینکش

http://www.makaremshirazi.org/persian/news/?nid=199&sw

ولی چون آقای نوری زاد نسبت به ایشان کینه زیادی دارد نظر مغرضانه شما را در بخش نظرات قرار داد که هیچ ربطی هم به مطلب ایشان نداشت

جالب است آن موقع که ایشان علیه آیت الله مکارم مطلب می نوشت در حمایت از آقای خامنه ای بود (همان آقای خامنه ای که ایشان شب و روز در وبلاگش علیه او پست می گذارد و نظرات دیگران را علیه ایشان منتشر می کند) که چرا آیت الله مکارم در کار ایشان دخالت می کند و چرا وجوهات مقلدانش را به دفتر رهبری نمی دهد





نویسنده: دخو
شنبه 28 آذر1388 ساعت: 14:21
:جناب نوریزاد در پاسخ سید لطفا این مطلب را چاپ کنید.

1:من تا پنج ماه پیش حتا اسم نوریزاد را نشنیده بودم
۲:اگر نامه مرا بی غرض خوانده بودید بهترمتوجه منظور من(و مقالا ت آقای نوریزاد) میشدید.
۳: آقای مکارم از سال ۱۳۴۲(حدودا)معلم اسلام شناسی من بوده اند از طریق مجله مکتب اسلام٬ولی اسلام (مجله مکتب اسلام) کجا و این اسلام امروز کجا؟
۴:مسا له ای که گفتم شایعه نبود مقاله خبری بود(یا بقول استرالیایی ها black mail) بود.
۵:تکذیبیه را قانونا در همان محل درج خبر مینویسند نه وبلاگ شخصی.
٦:حرف آقای نوریزاد(و ما) همینست چرا تهمت٬افترا٬دروغ٬مصحاحبه تلویزیونی(بجای محاکمه) و محکومیت بر اساس شو های تلویزیونی؟
۷:گله من از حضرت آیت الله العظمی اینستکه: شما من و امثال مرا از ۴۲ تا ۵۷ دعوت به عدالت اسلامی و برائت از شاهنشاهی میکردید حال ببینید بعد از سی سال حکومت(تقریبا برابر سلطنت محمد رضا شاه)چه شده که شما بعنوان یکی از بنیانگذاران این حکومت مورد اتهام قرار میگیرید و نمیتوانید ازخودتان در همان (روزی نامه)دفاع کنید وای بحال من و امثال من؟
۸:به چه کسی بگوییم عدالت اسلامی بس است٬ مرحمت فرموده ما را مس کنید!!!

۱۳۸۸ آذر ۲۷, جمعه

در باره مکارم شیرازی

نویسنده: دخوجمعه 27 آذر1388 ساعت: 14:21
در پاسخ دوستی که در مورد اقای مکارم نوشته اند من سال گذشته بعد از ۲۵ سال برای مدتی طولانی در ایران بودم همه چیز برایم عجیب و باور نکردنی بود اما موضوعی که در ارتباط با اقای مکارم و مقاله قبلی اقای نوریزاد(قضاوت) دیدم ولی اگر کسی برایم تعریف میکرد باور نمیکردم این بود که خبری در روزنامه ها خو اندم باین شرح: (روز گذشته یکی از مفسدین بزرگ اقتصادی به اتهام میلیارد ها تومان سو استفاده بازداشت شد نام این مفسد از طرف قوه قضاییه اعلام نشده ولی گفته میشود وی از منسوبین ایت الله مکارم شیرازی است که انحصار واردات شکر را در اختیار دارد و به سلطان شکر معروف است).
حال تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. ۱: ایت الله مکارم باین مقاله اعتراض نکرد. ۲: جلوی سخنان اعتراضی آو را گرفتند ۳: غیر مستقیم باو و دیگران هشدار دادند(انتقاد بی آنتقاد) ۴: شما به تجارتتان مشغول باشید ما به سیاست ۵: حالا از طریق آو دیگران را از سیاست دور میکنند(پاسخ اقای کروبی به یزدی را بخو انید) ٦:من با مجله مکتب اسلام اقای مکارم بزرگ شده ام و تمام آنها را تا زمان خروجم از ایران داشتم یک مطلب مورد علاقه من در آن (که بطورغیر مستقیم عنوان میشد)این بود که محرم ماه اعتراض و سیاست است حال چه شده که ما به صدر اسلام برگشته ایم(۱۰ ماه جنگ و محرم و صفر صلح و دوستی)؟وب سایت پست الکترونیک

با تشکر از اقای نوریزاد

نویسنده: دخو
جمعه 27 آذر1388 ساعت: 8:35
من در مورد گیلانی مطلبی نوشتم(بدون توهین به کسی)که آقای نوریزاد بهر دلیلی صلاح به درج آن ندیدند ضمن احترام به حق و موقعیت ایشان کسانیکه مایل باشند میتوانند در وبلاگ من انرا مطالعه فرمایند.
وب سایت

۱۳۸۸ آذر ۲۶, پنجشنبه

کامنت من به مقاله نوریزاد در باره گیلانی:
اقای نوریزاد خوب نوشتید ولی یکمی دیر نوشتید (حدود ۲۵ سال).البته اینکه شما بالاخره (حتی دیر)فهمیدید بسیار خوبست٬بعضی ها هنوز هم نمی فهمند (یا طمع مال چشمشان را کور کرده). من در همان سالها عطای این ناعادلان را به لقای حفظ صندلی و مقام بخشیدم و غربت حجرت را بر عزت همنشینی با فرزند کشان و هموطن و ایران و ایرانی خوار کنندگان ترجیح دادم مثل صدها هزار ایرانی آزاده ی ٬ازادی دوست دیگر. راستی اقای نوریزاد (گیلی شو) را و احادیثی را که گیلانی میگفت بیاد دارید مثل: اگر زلزله بیاید و شما از اتاق بالا بیفتید روی عمه تان و آو بچه دار شود آن بچه حلال زاده است؟؟؟ یا (میگفت)در اینجا به بحث جالب زنا خاتمه داده و از هفته دیگر بحث شیرین لواط را دنبال میکنیم؟؟؟ اقای نوریزاد در آن سالها من دانشجوی دانشگاه ملی بودم من٬ و دوستانم بر بلندیهای پشت دانشکده(فکر کنم ادبیات روبروی اوین) می نشستیم و بر جوانانی که به جرم دگر اندیشی (اگرچه همفکر ما نبودند) مانند گوسفند در دسته های ۳۰۰ تا۵۰۰ نفری اعدام میشدند میگریستیم. گیلانی و شرکا یش حد آقل ۱۰۰۰۰ خا نواده را بی فرزند یا بی سرپرست کردند و امثال شما مهر تایید بر آن زدید و من و امثال من چاره ای جز فرار از قساوت نداشتیم. امیدوارم ملت شریف و صبور ما بزودی حق گیلانی و امثال آو را بزودی بدهند
کامنت من به مقاله نوریزاد در مورد نا شایستگی قاضی الا قضات:

یک نکته را باید یاد اوری کنم و آن اینست که صندلی قاصی القضات سالهاست که در ته دره وموقعیت اسفل السافلین است (رجوع کنید به سخنرانی رییس قبلی آن یزدی و جوابیه کروبی و کلا کارنامه این تشکیلات در ۳۰ سال گذشته) ما فکر میکردیم(؟؟؟؟!) شاید لاریجانی کمی انرا بالا بیاورد ولی افسوس.........نکته دیگر اینکه ما در این سی سال بهیچوجه قادر به تربیت کسی در حد مدیر سیاسی برای اداره مملکت نبوده ایم٬ نگاه کنید در اینمدت جز رییس جمهور (تحمیلی) همه از اینجا به انجا نقل مکان کرده اند ولی کسی را به خلوتگاه سران نظام راه نداده اند٬ برادران لاریجانی سه شغل کلیدی را دارند٬ الهام نزدیک ۱۲ شغل داشت٬ ا.ن سرپرست هفت یا هشت وزارتخانه بود(یا هنوز هست) مقام معظم رهبری تمام شغلهای کلیدی٬قفلی٬ سری٬ از نماز جمعه تا نماینده ولی فقیه در انجمن ا سلا می دانشگاه تنب کوچک و بزرگ را شخصا تعین میکند و... بنا بر این پیدا کردن ادم شایسته این پست در حد صفر است.

۱۳۸۸ آذر ۲۲, یکشنبه

تشابه خر سواران دیروز با کودتاچیان امروز و نوکرانشان

نو کیسه های تازه مسلمان شده(یهودی نسب) قدرت طلب مالیخولیایی موجوداتی تازه کشف شده نیستند این زالو صفتان صد ها سال است که خون این ملت را در شیشه میکنند. این شعر زیبای استاد ملک الشعرای بهار گویی در وصف عوامل کودتاگر ایران امروز نوشته شده.




‹تا خرند اين قوم ، رندان خر سواري مي كنند›ملك الشعراي بهار

در محرّم ، اهل ري خود را دگرگون مي كنند …….از زمين آه و فغان را زيب گردون مي كنند
گاه عريان گشته با زنجير ميكوبند پشت…..گه كفن پوشيده ،‌ فرق خويش پرخون مي كنند
گه به ياد تشنه كامان زمين كربلا…………………… جويبار ديده را از گريه جيحون مي كنند
وز دروغ كهنه ي « يا لیتنا كنّا معك» …………شاه دين را كوك و زينب را جگرخون مي كنند
خادم شمر كنوني گشته، وانگه ناله ها……..با دو صد لعنت ز دست شمر ملعون مي كنند
بر “يزيد” زنده ميگويند هر دم، صد مجيز ………..پس شماتت بر يزيد مرده ی دون مي كنند
پيش ايشان صد عبيدالله سر پا، وين گروه ………ناله از دست “عبيدالله مدفون” مي كنند
حق گواه است، ار محمد زنده گردد ورعلي……….هر دو را تسليم نوّاب همايون مي كنند
آيد از دروازه ی شمران اگر روزي حسين، ……….شامش از دروازه ی دولاب بيرون مي كنند
حضرت عباس اگر آيد پی يك جرعه آب، …………….مشك او را در دم دروازه وارون مي كنند
گر علي اصغر بيايد بر در دكانشان …………….درد و پول آن طفل را يك پول مغبون مي كنند
ور علي اكبر بخواهد ياري از اين كوفيان، ..روز پنهان گشته، شب بر وي شبيخون مي كنند
لیک اگر زین ناکسان خانم بخواهد ابن سعد ……خانم ار پیدا نشد، دعوت ز خاتون میکنند
گر يزيد مقتدر پا بر سر ايشان نهد، ………………خاك پايش را به آب ديده معجون مي كنند
سندی شاهک بر زهادشان پیغمبر است……..هی نشسته لعن بر هارون و مامون میکنند
خود اسيرانند در بند جفاي ظالمان، ………… بر اسيران عرب اين نوحه ها چون مي كنند؟
تا خرند اين قوم، رندان خرسواري مي كنند ……وين خران در زير ايشان آه و زاری مي كنند
My latest comment at M. nourrizad blog

نویسنده: دخو
جمعه 20 آذر1388 ساعت: 4:10
سالهاست که از ایران دور هستم برای همین وقتی از ایران گفتند موسوی کاندید شده با عرض معذرت گفتم من زمان موسوی از ایران رفتم و .... برادر شغال است اما بقول شما موسوی کاری کرد کارستان و خدا چه عزتی بهش داد!! کی باور میکرد ۲۴ میلیون رای بیاره؟ اما برای انهاییکه میگن تقلب شد عرض کنم هیچ تقلبی نشد چون من شاهد دارم که حتی به رای مردم دست هم نزدند ولی فقط صندوقهای ارسالی از بالا را شمارش کردند. دوستی میگفت اره ایی بمن رفته که نمیتونم هیچ تکونی بخورم برم جلو پاره٬ برم عقب پاره حالا٬ جریان موسوی شده و حکومت٬نگیرنش محبوب شده و مزاحمه٬ بگیرنش محبوب تر میشه٬ زندانیش کنن محبوب تر تر میشه٬ بکشنش غوغا میشه درست مثل دوست من و اره.
وب سایت پست الکترونیک

۱۳۸۸ آذر ۱۹, پنجشنبه

کلامی از مولانا عبید

دروغ و ایمان
به قول عبیدزاکانی، به یکی گفتند خربزه و عسل با هم نمی سازند، گفت: فعلا که با هم ساخته اند و دارند پدر مرا درمی آورند. حالا داستان ماست با آقای ناصر مکارم شیرازی، ایشان گفته است " دروغ با ایمان سازگار نیست..."، در حالی که فعلا این دو تا با هم سازگار شدند و دارند پدر ما را درمی آورند.

۱۳۸۸ آذر ۱۸, چهارشنبه


نویسنده: دخو
سه شنبه 17 آذر1388 ساعت: 17:7
مشکل اساسی در ایران زندگی(کردن) برپایه حدیث و ضرب المثل است. برای مثال یکی میگوید علی خنده رو بود دیگری مدعی است علی هزار یهودی را گردن زد٬ یا اینکه من میگویم با یک گل بهار نمیشه شما٬ مدعی هستی که مشت نمونه خروار است. کشور قانونی(اساسی) میخوا هد که در بر گیرنده اکثریت (نزدیک به مطلق)مردم باشد. یک نگاه اجمالی به روش زندگی غربیها نشان میدهد که انها هم مشکلات قانونی و عقیدتی دارند ولی هیچوقت٬یکدیگر را به بهشت و جهنم یا خدا و پیغمبر حواله نمیکنند بلکه با وضع قوانین جدید در پارلمان مستقل (نه رهبری فرموده) و قدرتمند با اکثریت آرا به رفع آن اقدام میکنند و اگر اکثریت حاصل نشد انتخابات جدید برگزار میکنند(تا یک حزب اکثریت بیاورد) و هیچ احتیاجی به بگیر و ببند و بند ۲۰۹ یا ۴۰۵ یا کهریزک و زیرزمین وزارت کشور٬پارکینگ استانداری٬ابدارخانه شهرداری و.... نیست. انشا الله روزی تجربیات و مشاهدات ۲۵ ساله ام را از غرب خدمت اقای نوریزاد تقدیم میکنم تا ببینید در اینجا هم رقبا را گرفتار میکنند اما با همین قوانین موجود نه با قانون شکنی.
وب سایت پست الکترونیک

۱۳۸۸ آذر ۱۷, سه‌شنبه

از آقای نبوی سه شنبه ۱۷/آذر
اپوزیسیون
جایزه برنده جایزه نوبل صلح و یکی از مخالفان حکومت مصادره شد.
زهرا رهنورد، یکی از متفکران بزرگ جهان به انتخاب فارین پالیسی در خیابان زخمی شد.
عبدالکریم سروش، بزرگترین فیلسوف معاصر ایرانی علیه حکومت سخنرانی کرد.
حسین بشیریه بزرگترین فیلسوف سیاسی معاصر ایران علیه حکومت اطلاعیه داد.
مخملباف، پناهی و قبادی، سه فیلمساز بزرگ ایرانی از جنبش مردم حمایت کردند.
موسوی، یکی از رهبران جنبش سبز یکی از نقاشان مدرنیست کشور است.
خاتمی، فیلسوف و شخصیت جهانی ایرانی از جنبش سبز حمایت کرد.
تعدادی از اساتید دانشگاه و دانشجویان نابغه ایرانی به دلیل اقدام علیه امنیت ملی زندانی شدند.
شاگرد اول کنکور سراسری و دانشجوی برگزیده آکسفورد زندانی و ممنوع الخروج شد.
تعدادی روزنامه نگار و نویسنده ایرانی برای نجات زندانیان سیاسی اطلاعیه دادند.
یک نابغه ریاضی در حضور رهبر حکومت از او انتقادات جدی کرد.

پفیوزیسیون( پوزیسیون سابق)
مشاور سابق رئیس جمهور به عنوان جاعل مدرک تحصیلی شناخته شد.
معاون اول رئیس جمهور مدرک تحصیلی جعل کرد و ده پرونده مالی اختلاس دارد.
وزیر دفاع دولت به دلیل اتهامات تروریستی تحت تعقیب پلیس بین المللی است.
وزیر بازرگانی به دلیل دزدی علمی توسط دادگاه محکوم شد.
جلال الدین فارسی، که به اتهام قتل عمد زندانی شده بود از دولت دفاع کرد.
فرمانده پلیس تهران به دلیل رابطه نامشروع با شش زن بطور همزمان برکنار شد.
صادق محصولی وزیر میلیاردر که در زمان وزارتش به احمدی نژاد ده میلیون دلار رشوه داده بود، توسط وی مجددا وزیر شد.
نقدی که پنج سال قبل به دلیل کلاهبرداری، تجاوز به عنف و سرقت مسلحانه زندانی شده بود فرمانده بسیج شد.
دادستان کل کشور یک روزنامه نگار را در جلسه رسمی گاز گرفت.

۱۳۸۸ آذر ۱۳, جمعه

عبید زاکانی و ایران امروز

نقل از ایمایان http://imayan.blogsky.com/
عبید زاکانی و ایران امروز

دزد و فاحشه خواندن سبزها مردی در خم نگریست و صورت خود در آن بدید، مادر را بخواند و گفت: دزدی در آن نهان است، مادر فراز آمد و در خم نگریست و گفت: آری فاحشه‌ای نیز همراه اوست.
اوضاع بد اقتصاد ایران و رؤیای دهمین کشور برتر جهانمردی را علّت قولنج افتاد. تمام شب از خدای درخواست که بادی از وی جدا شود. چون سحر رسید ناامید گشت و دست از زندگی شسته تشهّد می‌کرد و می‌گفت: بار خـدایا بهشت نصیبم فرمای. یکی از حاضران گفت ای نادان از آغاز شب تا این زمان التماس بادی داشتی پذیرفته نیامد، چگونه تقاضای بهشت که به انـدازه‌ی آسمانها و زمین است از تو مستجاب گردد؟
امید ایران به دوستان روسابوحارث را پرسیدند مرد هشتادساله را بچّه آید؟ گفت: آری اگرش بیست ساله جوانی همسایه بود.
محبوبیّت احمدی‌نژادزشترویی در آینه به چهره‌ی خود می‌نگریست و می‌گفت سپاس خدای را که مرا صورتی نیکو بداد، غلامش ایستاده بود و این سخن می‌شنید. چون از نزد او به در آمد، کسی بر در خانه او را از حال صاحبش پرسید، گفت: در خانه نشسته و بر خدا دروغ می بندد.
مرتضوی؛ دیروز دادستان و امروز؟زنی زشت‌رو، چشمانی به غایت خوب و خوش داشت، روزی از شوهر شکایت به قاضی برد، قاضی از چشمانش خوشش آمد و طمع در او بست و طرف وی بگرفت. شوهر فهمید و چادر از روی زن بگرفت قاضی بدید و سخت متنّفر شد و گفت برخیز ای زنک که چشم مظلومان داری و چهره‌ی ظالمان.
نظر مشایی درباره‌ی خدااز وردکی پرسیدند که امیرالمؤمنین شناسی، گفت آری شناسم، گفتند چندم خلیفه است؟ گفت خلیفه ندانم ولی هموست که حسین وی را در دشت کربلا شهید کرد.
شهادت کردانمردی حجّاج را گفت که دوش در خواب چنان دیدم که اندر بهشتی. حجّاج گفت: اگر خوابت راست باشد، بیداد در آن جهان بیش از این جهان باشد.

۱۳۸۸ آذر ۱۱, چهارشنبه

سلام هموطن

با سلام٬راستش نمیدونم از کجا و با چی شروع کنم.من متولد قزوین هستم( از نوع بی خطرش!!) بزرگ شده تهرون. بچه خیابان نواب چهارراه اناری بعدشم گیشا.بعدنا یعنی حدود ۱۳٦٦ رفتیم نزدیکیهای کاخ شمس.من از بچه های دانشگاه ملی هستم همونکه الان میگن بهشتی من٬ همون موقع هم با تغییر اسم دانشگاه,مخالف بودم. من تو این مساله تنها نبودم ولی یکمشت آشغال کثافت(شبیه ا.ن.)نمیدونم از کجا پیدا شدند و شروع کردندبه عوض کردن اسم دانشگاه و بیمارستانهایش.بعدشم که بی پدرها در دانشگاه هارو بکل بستند.یه چن سالی با این ها سرکردم ولی دیدم من از اینا نیستم و طاقت تماشای کارهای خلاف دین و تمدن و انسانیت اینها رو ندارم زدم بیرون و سر از استرالیا در آوردم.خب این برای شروع بد نبود تا یواش٬یواش موتور نوشتنم گرم بشه و بریم جلو.